☆پادشاه آسمان☆

وقتي كسي نيست به او فكر كني،به آسمان بينديش‌؛در آنجا كسي هست كه هميشه به تو فكر مي كند.

درآغوش خدا

خواب ديده بود،درساحل دريا،درحال قدم زدن باخداست.در پهنه اي ازآسمان،صحنه هايي از

زندگي اش به نمايش درآمد.متوجه شد كه در هرصحنه،جاي پاي دونفر درماسه هاي

ساحل فرورفته است،يكي جاي پاي او ويكي جاي پاي خداست.

وقتي به جاي پاها دقت كرد،متوجه شد دقيقا درمواقع سخت وناراحت كننده، فقط يك جاي

وجود داشته!اين موضوع اورا رنجاند واز خداپرسيد:

«خدايا!توگفتي چنانچه تصميم بگيرم باتو باشم،هميشه همراه من خواهي بود،ولي متوجه شدم كه درلحظه هاي سخت زندگي،تنهايم گذاشتي!چراتركم كرده بودي؟!»

وخداچنين پاسخ داد:

«بنده ي عزيزم،من تورا دوست دارم.هرگز تنهايت نگذاشتم. زماني كه تو درآزمايش بودي وفقط يك جاي پا مي ديدي، اين درست زماني بود كه تو درآغوش من بودي.»

اوباشنيدن اين پاسخ،زانو وزد وگريست.....گريه

[ پنج شنبه 11 3 1391 ] [ ] [ <-miss-A-> ] [ (4) نظر ]